توى کلاس بازیگری که مارلون براندو هم در اون بود ، از کلاس خواسته شد نقش مرغهایی رو بازی کنن که قراره یه بمب بیفته رو سرشون !! اکثر افراد کلاس با وحشت شروع کردن به قدقد کردن ! اما مارلون براندو سر جای خودش نشسته بود و وانمود میکرد که داره تخم میذاره ! وقتی استلا آدلر استادش دلیل این رفتارش رو پرسید براندو گفت :
"من یه مرغم ! بمب چه میدونم چیه ؟؟"
... تفاوت انسانها در نوع اندیشیدن آنها به قضایاست ...